بیخبر از همدگر آسوده خوابیدن چه سود
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود
گر نرفتی سوی او تو در زمان بودنش
خانه صاحبعزا تا صبح خوابیدن چه سود
زنده را زنده است اکنون قدرش را بدان
ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود
زنده را در زندگی باید به درد او رسید
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود
با محبت دست پیران را عزیز من ببوس
ورنه بر روی مزارش تاج گل چیدن چه سود
یک شبی با زندهها غمخوار باش
ورنه بر روی مزارش زار نالیدن چه سود
تا زمانی زندهایم از هم همه بیگانهایم
در عزاها روی همدیگر ببوسیدن چه سود
گر توانی زندهای را یک دمی تو شاد کن
در عزا عطر و گلاب ناب پاشیدن چه سود
از برای سالمندان یک گل خوشبو ببر
تاج گلها در کنار همدیگر چیدن چه سود
گر نپرسی حال او تا زنده است
گریه و زاری و نالیدن برای او چه سود
سالها عید آمد و رفت و نکردی یاد من
جای خالی مرا در خانهام دیدن چه سود
گر نکـردی یاد من تــا زنـدهام
سنگ مرمر روی قبر من تو را چیدن چه سود
گر نپرسی حال و احوال همه فامیل خود
بعد مرگش اشک باریدن و کاهیدن چه سود
بهر دور افکندن کینه، تو حرکت کن کنون
فصل صلح و جشن و آیین است، جنگیدن چه سود
حق همدیگر به جا آریم و با هم به شویم
نرم و نیکو گفتگو سازیم، غریدن چه سود
وقت بگذاریم بـهر کودک و فرزند خویش
گر نهال الوار شد، بیهوده پیچیدن چه سود
دست و دامان پدر مادر ببوییم همچو گل
گر کُنی پژمرده گلها را، بوییدن چه سود
اختیار مال و اموالت کنون در دست توست
بعد مُردن آب در هاون کوبیدن چه سود
برگ سبزی را کنون خود تحـفه درویش کن
لیک از فرزند و وارث چشم پاییدن، چه سود
سود ,گر ,زنده ,ورنه ,روی ,چیدن ,چه سود ,سود گر ,چیدن چه ,ورنه بر ,زنده را ,همدگر آسوده خوابیدن
بر مزار مردگان خویش نالیدن چه سود
زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود
گر نرفتی سوی او تو در زمان بودنش
خانه صاحبعزا تا صبح خوابیدن چه سود
زنده را زنده است اکنون قدرش را بدان
ورنه بر روی مزارش کوزه گل چیدن چه سود
زنده را در زندگی باید به درد او رسید
ورنه مشکی از برای مرده پوشیدن چه سود
با محبت دست پیران را عزیز من ببوس
ورنه بر روی مزارش تاج گل چیدن چه سود
یک شبی با زندهها غمخوار باش
ورنه بر روی مزارش زار نالیدن چه سود
تا زمانی زندهایم از هم همه بیگانهایم
در عزاها روی همدیگر ببوسیدن چه سود
گر توانی زندهای را یک دمی تو شاد کن
در عزا عطر و گلاب ناب پاشیدن چه سود
از برای سالمندان یک گل خوشبو ببر
تاج گلها در کنار همدیگر چیدن چه سود
گر نپرسی حال او تا زنده است
گریه و زاری و نالیدن برای او چه سود
سالها عید آمد و رفت و نکردی یاد من
جای خالی مرا در خانهام دیدن چه سود
گر نکـردی یاد من تــا زنـدهام
سنگ مرمر روی قبر من تو را چیدن چه سود
گر نپرسی حال و احوال همه فامیل خود
بعد مرگش اشک باریدن و کاهیدن چه سود
بهر دور افکندن کینه، تو حرکت کن کنون
فصل صلح و جشن و آیین است، جنگیدن چه سود
حق همدیگر به جا آریم و با هم به شویم
نرم و نیکو گفتگو سازیم، غریدن چه سود
وقت بگذاریم بـهر کودک و فرزند خویش
گر نهال الوار شد، بیهوده پیچیدن چه سود
دست و دامان پدر مادر ببوییم همچو گل
گر کُنی پژمرده گلها را، بوییدن چه سود
اختیار مال و اموالت کنون در دست توست
بعد مُردن آب در هاون کوبیدن چه سود
برگ سبزی را کنون خود تحـفه درویش کن
لیک از فرزند و وارث چشم پاییدن، چه سود
درباره این سایت